اجداد ما تا قبل از شکلگیری زندگی اجتماعی و تشکیل شهرنشینی، آموختههای خود را به شکل کاملا غیررسمی و فردبهفرد به فرزندان خود انتقال میدادند، اما به مرور زمان و با شکلگیری تمدنهای پیچیدهتر، به این نتیجه رسیدند که افرادی را مسئول آموزش به فرزندان خود کنند و مکانهای مخصوصی را برای اینکار به وجود آوردند که امروزه آن را به نام مدرسه میشناسیم؛ مدارس به مرور زمان به اینجا رسیدهاند و حالا میتوانیم در مدرسههای هوشمند درس بخوانیم؛ در این مقاله از همکلاسی با داستان پر فراز و نشیب شکلگیری مدرسهها، از مکتبخانه تا مدارس هوشمند، آشنا میشویم.
تاریخچه شکلگیری مدارس در جهان
روایتهای زیادی از شکلگیری مدرسه در جهان نقل شده، عدهای «کُنفوسیوس» را مخترع اولین مدرسهی جهان میدانند، او یکی از فیلسوفان و نظریهپردازان برجستهی چینی بود که در قرن ۵ قبل از میلاد معلم بود و نخستین مدرسه را به وجود آورد ، البته نام چینی او «کونگ فوزی» بود و یونانیان باستان او را «کُنفوسیوس» نامیدند و به همین دلیل در جهان به این نام معروف شد.
عدهای دیگر، پدر تحصیلات مدرن را فردی آمریکایی به نام «هوراس مان» که رئیس آموزش و پرورش ایالت ماساچوست بود، میشناسند؛ او معتقد بود تحصیلات عمومی برای تمام آمریکاییها مهم و ضروری است و به همین دلیل در دوران ریاستش، چندین مدرسهی دولتی در آمریکا تاسیس کرده و در سال ۱۸۳۸ مجلهای را به نام «مدرسهی عمومی» برای معلمین منتشر کرد؛ او همچنین سفری به اروپا داشت تا سیستم تحصیلی آنها را از نزدیک ببیند؛ البته سیر تاریخی شکلگیری مدارس نیز در دورههای مختلف داستان جالبی دارد که در ادامه به شکل خلاصه، آن را بررسی میکنیم:
یونان باستان
یونانیان برای اینکه بتوانند فرزندان خود را در بزرگسالی برای شهروندی آماده کنند، آنها را به مدرسه میفرستادند؛ البته بسیاری از آموزشهایی که بچهها در آن دوران میدیدند، برای تقویت قدرت جنگندگی و قوای بدنی بود و در حقیقت مدارس تکنیکها و فنون نظامی را به آنها آموزش میدادند؛ کمی جلوتر، دانشآموزان یونان باستان این امکان را داشتند که خواندن و نوشتن و ادبیات هم بیاموزند، ادبیات حماسی یونان یا ایلیاد و ادیسهی هومر بخشی از درسی بود که معلمها به بچههای زیر ۷ سال آموزش میدادند.
روم باستان
نحوهی آموزش در روم باستان به این شکل بود که بچهها از پدر خود خواندن و نوشتن ابتدایی و قوانین شهروندی را یاد میگرفتند، بچهها حدودا از سن ۶ یا ۷ سالگی به مدرسه فرستاده میشدند و خواندن و نوشتن و شمارش اعداد را یاد میگرفتند و پس از آن در سنین بالاتر (حدود ۱۲ یا ۱۳ سالگی) قواعد گرامری و دستور زبان را میآموختند؛ مهمترین دلیلی که رومیان، فرزند خود را به مدرسه میفرستادند این بود که یک شهروند خوب تربیت کنند، دقیقا مانند یونان، با این تفاوت که از نظر رومیان، شهروند خوب کسی بود که بتواند به خوبی سخنرانی کند و ادبیات بداند.
قرون وسطی
در این دوره، بیشتر کلیساها و امکان مذهبی، نقش مدرسه را برای دانشآموزان ایفا میکردند، بر خلاف یونان و روم باستان که هدفشان تربیت بچهها برای شهروندی و یک زندگی خوب بود، در قرون وسطی خانوادهها سعی میکردند فرزندان خود را برای داشتن یک زندگی خوب پس از مرگ آماده کنند؛ خواندن را یاد میگرفتند تا بتوانند نوشتههای روحانیون را بخوانند و آنها را حفظ کنند؛ شمارش اعداد را یاد میگرفتند تا بتوانند تاریخ رویدادهای مذهبی را به خاطر بسپارند؛ به طور کلی همهی آموزشها انجام میشد تا بچهها آداب مذهبی را یاد بگیرند.
دوران رنسانس
در این دوره، تلاش میکردند تا شرایطی متفاوت از قرون وسطا در مدارس حکمفرما شود و بچهها به مدرسه میرفتند تا ریاضی، تاریخ، فلسفه، نجوم، هندسه و ادبیات بخوانند؛ هرچند هنوز هم اساس مطالعات آنها، آموختن ادبیات یونان و روم باستان بود و در کنار این موارد، زمانهایی را به فعالیت فیزیکی مثل ورزش و بازی اختصاص میدادند؛ در این دوره، فضای مدارس برای دانشآموزان بسیار هیجانانگیزتر و سرگرمکنندهتر بود.
تاریخچهی شکلگیری مدارس در ایران
سیستم تحصیلی و آموزش و پرورش ایران از دورهی هخامنشیان تا امروز، دستخوش تغییرات زیادی شده؛ در دورهی هخامنشیان ۳ شیوهی مختلف آموزش وجود داشت:
- آموزش توسط خانوادهها: هر خانواده وظیفه داشت فرزند خود را متناسب با آیین زرتشت تربیت کند.
- آموزش در آتشکدهها: که برای همهی اقشار جامعه، قابل استفاده بود و آموزشهای فرهنگی در آن رواج داشت.
- آموزش فرزندان دربار: فقط مخصوص شاهزادگان و فرزند خانوادههای اشراف بود و مهارت ادارهی حکومت را آموزش میدادند.
کمی بعدتر، در دورهی ساسانیان، آموزش عمومی در ایران، شکل جدیتری به خود گرفت؛ آنها علوم جوامع متمدن آن زمان (هند و یونان) را به فرزندان خود آموزش میدادند و کمی بعد نیز دانشگاه جندیشاپور، که یکی از معروفترین دانشگاههای آن زمان بود، توسط اردشیر ساسانی تاسیس شد؛ هر چند هنوز هم تعلیم و آموزش بیشتر ویژهی خاندان دربار بود و مردم عادی به مدارس عمومی دسترسی نداشتند.
پس از آن، با روی کار آمدن حکومت عباسیان و نفوذ اسلام در کشور، آموزش در مساجد و حوزههای علمیه انجام میشد و بیشتر آموزشها در حوزهی تعلیمات مذهبی بود؛ پس از آن مدارسی به نام نظامیه، به دستور خواجه نظامالملک توسی در کشور بنا شد که بهنحوی آموزش عمومی را برای افراد جامعه فراهم میکرد.
اما یکی از بزرگترین نقاط عطف آموزشی در ایران، مدارس دارالفنون بود که توسط امیرکبیر بنیانگذاری شد؛ سیستم آموزشی مدرنی که الان در اختیار داریم را مدیون امیرکبیر و تلاشهای او هستیم؛ این مدارس دانشآموزان زیادی را راهی دانشگاههای خارج از کشور کردند و اکثر فارقالتحصیلان آن در وزارتخانههای کشور یا به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شدند.
شکلگیری مدارس نوین در ایران
همانطور که گفتیم، قبل از شکلگیری مدارس نوین در کشور، تقریبا تمام فرایند آموزش دانشآموزان در قالب آموزشهای مذهبی و دینی بود، این اماکن معمولا در کنار مساجد بنا میشدند و اصول دینی و احکام اسلام در آنها تدریس میشد.
کمی که جلوتر رفتیم، مدارس نوین اما هنوز با شکلی سنتی، اداره میشدند، دروسی مثل قرآن، ریاضی، ادبیات فارسی و… در مدارس تدریس میشد و معلمها به شکل روحانیان (با عمامهای بر سر) در کلاس حاضر میشدند؛ آن زمان مدارس دو نوع بودند:
- مدارس دولتی (که تحصیل در آنها رایگان بود)
- مدارس ملی (که شهریه دریافت میکردند)
تا قبل از انقلاب مشروطه، عوام مردم بر این عقیده بودند که رفتن به مدرسه برای دخترها جایز نیست و به همین دلیل مدرسه رفتن تنها مختص فرزندان پسر بود؛ با بحث و جدلهای فراوان و گفتگوی روشنفکران کشور با روحانیان، در نهایت نخستین مدارس برای دخترها، توسط تعدادی از بانوان وطندوست تاسیس شد، هرچند که هنوز هم عوام مردم، مدرسههای دخترانه را کاملا مخالف با آموزههای دینی خود میدانستند و به شدت با آنها مخالفت میکردند.
پس از این دوران، مدارس دخترانه شکل جدیتری به خود گرفتند و مدرسههایی با نامهای مدرسهی پرورش، مدرسهی دوشیزگان و مدرسهی ناموس در کشور تاسیس شد، البته حامیان این مدارس برای اینکه بتوانند، جلوی هرج و مرج را گرفته و به اعتقادات عوام دامن نزنند، قوانین خاصی را در مدرسه حکمفرما کردند، مثلا اینکه هیچ معلم مردی در مدسه حضور نداشته باشد و همچنین بخشی از سرفصلهای درسی به علوم دینی، قرآن و حتی برنامهی روضهخوانی تخصیص یافت.
مدرسههای هوشمند، چگونه شکل گرفتند؟
در مقالهی آشنایی با هوشمندسازی مدارس، به این موضوع اشاره کردیم که مفهوم مدرسه هوشمند، برای نخستین بار توسط یکی از اساتید دانشگاه هاروارد، یعنی دیوید پرکینز، مطرح شد؛ البته مدرسه هوشمند به شکل عملی، برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ در انگلستان تاسیس شد؛ پس از آن مالزی نیز در اوایل دهه ۷۰ میلادی سعی کرد با الکترونیکی کردن کلاسها و فرایند آموزش، نخستین حرکتها به سوی مدارس هوشمند را آغاز کند.
در ایران نیز برای نخستین بار حدود سال ۱۳۸۰ شمسی، طرح هوشمندسازی مدارس آغاز شد و فعالیتهایی برای استفاده از فناوری اطلاعات در مدارس صورت پذیرفت؛ از آن زمان تا کنون، تلاشهای مختلفی برای هوشمندسازی مدارس کشور انجام شده و در حال حاضر مدارس زیادی در ایران وجود دارند که به کمک یک نرم افزار مدیریت مدرسه، کنترل میشوند؛ این نرمافزارها به مدارس کمک میکنند فرایندهای مهمی مثل آموزش و آزمون، مدیریت منابع انسانی، کنترل فرایندها و… را به شکل کاملا الکترونیک و به کمک نرمافزارهای کامپیوتری مدیریت کنند؛ اینکار نهتنها در زمان و هزینهی مدارس صرفهجویی میکند، بلکه دقت فرایندهای مدرسه را نیز افزایش میدهد (فرایندهایی مثل ثبت اطلاعات، ارتباط خانوادهها و مدرسه و…)
یک مدرسه هوشمند، میتواند به شکوفایی بیشتر استعداد دانشآموزان کمک کند، به نظر شما فرایند هوشمندسازی مدارس در ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟ اگر به هر نحوی با مدرسه در ارتباط هستید (کادر مدرسه، معلم، والدین یا دانشآموز) آیا از روند هوشمندسازی مدارس در ایران رضایت دارید؟ نظرات و دیدگاههای ارزشمند خود را با ما و سایر کاربران همکلاسی به اشتراک بگذارید.
3 پاسخ
ینی 100 سال دیگه مدارس چجوری هستن؟!
شاید تکنولوژی اونقدری پیشرفت کنه که دیگه مدارس به شکلی امروز شاهدشون هستیم وجود نداشته باشن و مثلا با یک دکمه یا یک ابزار هوشمند، دروس و آموزشهای مورد نیاز هر کسی در ذهنش آپلود بشه :) در کل طی این سالها (به خصوص با همهگیری بیماری کرونا) آموزش مجازی و مدرسه هوشمند خیلی در دنیا مورد توجه قرار گرفت و مطمئنا در سالهای آینده، صنعت آموزش میتونه با سرعت خیلی زیادی رشد کنه و شاهد نوآوریهای جذاب بیشتری در این زمینه باشیم.
کی فکرشو میکرد یه روزی مدارس آنلاین و غیرحضوری بشه